در سال 2018 دین کلیدی برای سیاست‌ خواهد بود

دین در رویدادهای جهانِ امروز تبدیل به بازیکن مهمی شده است. بر اساس نتایج مؤسسۀ افکارسنجی گالوپ، بریتانیا یکی از ده کشور مذهبی‌ در جهان است (چین رتبۀ اول را دارد)؛ از این رو بریتانیا مقرر کرد که رسانۀ بی‌بی‌سی به منظور بازتابِ دقیق‌تر واقعیتِ دنیای امروز،  برنامه‌های مذهبی را افزایش دهد.

در اینجا به آنچه از دین و سیاست در سال 2018 انتظار داریم می‌پردازیم.
آزادی مذهبی موضوع اصلی در مسائل داخلی و خارجی خواهد بود. در غرب، حقِ داشتن ِاعتقاد مذهبی و حق بیان اعتقادِ مذهبی به ندرت مشکل‌ساز می‌شود، اما مشکلات در جایی نمود پیدا می‌کنند که حقِ انجام اعمال مذهبی، با آزادی و حقوق افراد دیگر مغایرت پیدا می‌کند. یک ارزش مثبت بایست نسبت به دیگری سنجیده شود. در مورد پروندۀ کیک عروسی ازدواج همجنسگراها – زمانی پرونده باز شد که در ایالت کلرادو یک طراح کیک مسیحیِ معتقد، از طراحی کیک عروسیِ دو مرد سر باز زد و دادگاه ایالت کلرادو، بر اساس قوانین ضدتبعیض، علیه طراح کیک رأی صادر کرد و طراح کیک به رأی دادگاه اعتراض کرد و گفت طراحی کیک یک کار هنری است نه یک خدمت اقتصادی و طبق متمم اول قانون اساسی آمریکا، دولت نمی‌تواند یک فرد را مجبور به تولید محتوا یا بیان هنری کند. کمیسیون حقوق مدنی کلرادو تصمیم خواهد گرفت که آیا کسب‌وکارهای تجاری می‌توانند از عقاید مذهبی برای دور زدن قوانین ضدتبعیض استفاده کنند یا خیر.

این تنها مورد نبود اما برجسته‌ترین دعوای قانونی بود که در سال 2017 درگرفت، مشاجرات مربوط به مسائل پیشگیری از بارداری و سقط جنین نیز ادامه دارد.

حتی کانادا، همسایۀ شمالی آرامِ امریکا، در سال 2017 شاهد منازعاتی در مورد آزادی مذاهب بود. یکی از موارد این بود که دادگاه عالی کانادایی تصمیم بگیرد که بر اساس حقوق آزادی مذهبی انجمن‌ها و فرقه‌ها، شاهدان یَهوه بدون دخالت دولت اعضایشان را تعیین کنند.

در مورد بالاگرفتن تنش در مسائل مربوط به آزادی مذهب، رِی پنینگز، معاون اجرائی مؤسسۀ پژوهشی مسیحی آمریکای شمالی به نام کاردِس، گفت: «به طور تاریخی ما قدرِ آزادی مذاهب را اغلب ندانسته‌ایم، و فقط به اعتراض‌ها و تخطی‌ها واکنش نشان داده‌ایم.» او خاطرنشان کرد که ما این کار را در مورد آزادی‌های بنیادی دیگر مثل آزادی بیان و اندیشه نیز اعمال می‌کنیم. اکنون «وجود این آزادی‌های اصلی است که بایست در فضای عمومی از آن دفاع کنیم، نه استثنائات».

دین و سیاست همه‌جا با یکدیگر تعامل دارند. در اروپا، شاهد افزایش جمعیت مهاجر مسلمان در کنار کاهش مسیحیان بومی، و افزایش سکولارها هستیم، این گروه‌ها یک ترکیب جمعیتی با پیامدهای بسیار برای آیندۀ جامعه هستند. برای مثال در آلمان متوسط سنِ بومی‌ها 47 سال است. مهاجران جوان‌تر هستند، میزان زادوولدشان بیشتر است و مذهبی‌تر هستند. این پویایی منجر به پیامدهای اجتماعی و سیاسی، از جمله افزایش فعالیت سیاسی ضد ورود مهاجران می‌شود.

با گذشت سال‌ها بررسی‌های دقیقی صورت گرفته است. در خاورمیانه، مهم‌ترین مسئله این است که آیا در کشورهای مختلف شاهد کاهشِ اسلامِ تندرو خواهیم بود؟ شواهدی برای این وجود دارد.
عربستان سعودی، سرمایه‌گذار و صادرکنندۀ اصلی وهابیان افراطی و اسلام سلفی به سراسر جهان، آغاز به اقدامات کوچکی کرده است که به منظور گشایش فضا برای چنین جامعۀ سنت‌گرایی، گام‌های مهمی محسوب می‌شود. اکنون زنان اجازۀ رانندگی دارند، اولین سالن تئاتر در عربستان سعودی افتتاح شده است. در تونس، در حال حاضر ازدواج‌ میان مسلمانان و مسیحیان مجاز شده است. عبد الفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر، به طور علنی از دانشمندان اسلامی و رهبران مذهبی خواسته است که اسلام معتدل‌تری را شکل دهند. آنها همچنان فرصت همراهی کردن دارند.

حتی ممکن است تحرکاتی را در ایران … شاهد باشیم … گرچه یک نیمه‌دموکراسی در ایران برقرار است، مذهب استقراریافته در ایران است که سیاست خارجی را تعیین می‌کند…

نگاه به سیاست‌ها و رویدادهای جهانی از لنزهای مذاهب مختلف، زوایای معناداری از وضعیت بشر در سال 2018 را به ما نشان می‌دهد؛ ما نگاه‌مان را از روی این لنزها برنمی‌داریم.

در سال 2018 دین کلیدی برای سیاست‌ خواهد بود

دین در رویدادهای جهانِ امروز تبدیل به بازیکن مهمی شده است. بر اساس نتایج مؤسسۀ افکارسنجی گالوپ، بریتانیا یکی از ده کشور مذهبی‌ در جهان است (چین رتبۀ اول را دارد)؛ از این رو بریتانیا مقرر کرد که رسانۀ بی‌بی‌سی به منظور بازتابِ دقیق‌تر واقعیتِ دنیای امروز،  برنامه‌های مذهبی را افزایش دهد.

در اینجا به آنچه از دین و سیاست در سال 2018 انتظار داریم می‌پردازیم.
آزادی مذهبی موضوع اصلی در مسائل داخلی و خارجی خواهد بود. در غرب، حقِ داشتن ِاعتقاد مذهبی و حق بیان اعتقادِ مذهبی به ندرت مشکل‌ساز می‌شود، اما مشکلات در جایی نمود پیدا می‌کنند که حقِ انجام اعمال مذهبی، با آزادی و حقوق افراد دیگر مغایرت پیدا می‌کند. یک ارزش مثبت بایست نسبت به دیگری سنجیده شود. در مورد پروندۀ کیک عروسی ازدواج همجنسگراها – زمانی پرونده باز شد که در ایالت کلرادو یک طراح کیک مسیحیِ معتقد، از طراحی کیک عروسیِ دو مرد سر باز زد و دادگاه ایالت کلرادو، بر اساس قوانین ضدتبعیض، علیه طراح کیک رأی صادر کرد و طراح کیک به رأی دادگاه اعتراض کرد و گفت طراحی کیک یک کار هنری است نه یک خدمت اقتصادی و طبق متمم اول قانون اساسی آمریکا، دولت نمی‌تواند یک فرد را مجبور به تولید محتوا یا بیان هنری کند. کمیسیون حقوق مدنی کلرادو تصمیم خواهد گرفت که آیا کسب‌وکارهای تجاری می‌توانند از عقاید مذهبی برای دور زدن قوانین ضدتبعیض استفاده کنند یا خیر.

این تنها مورد نبود اما برجسته‌ترین دعوای قانونی بود که در سال 2017 درگرفت، مشاجرات مربوط به مسائل پیشگیری از بارداری و سقط جنین نیز ادامه دارد.

حتی کانادا، همسایۀ شمالی آرامِ امریکا، در سال 2017 شاهد منازعاتی در مورد آزادی مذاهب بود. یکی از موارد این بود که دادگاه عالی کانادایی تصمیم بگیرد که بر اساس حقوق آزادی مذهبی انجمن‌ها و فرقه‌ها، شاهدان یَهوه بدون دخالت دولت اعضایشان را تعیین کنند.

در مورد بالاگرفتن تنش در مسائل مربوط به آزادی مذهب، رِی پنینگز، معاون اجرائی مؤسسۀ پژوهشی مسیحی آمریکای شمالی به نام کاردِس، گفت: «به طور تاریخی ما قدرِ آزادی مذاهب را اغلب ندانسته‌ایم، و فقط به اعتراض‌ها و تخطی‌ها واکنش نشان داده‌ایم.» او خاطرنشان کرد که ما این کار را در مورد آزادی‌های بنیادی دیگر مثل آزادی بیان و اندیشه نیز اعمال می‌کنیم. اکنون «وجود این آزادی‌های اصلی است که بایست در فضای عمومی از آن دفاع کنیم، نه استثنائات».

دین و سیاست همه‌جا با یکدیگر تعامل دارند. در اروپا، شاهد افزایش جمعیت مهاجر مسلمان در کنار کاهش مسیحیان بومی، و افزایش سکولارها هستیم، این گروه‌ها یک ترکیب جمعیتی با پیامدهای بسیار برای آیندۀ جامعه هستند. برای مثال در آلمان متوسط سنِ بومی‌ها 47 سال است. مهاجران جوان‌تر هستند، میزان زادوولدشان بیشتر است و مذهبی‌تر هستند. این پویایی منجر به پیامدهای اجتماعی و سیاسی، از جمله افزایش فعالیت سیاسی ضد ورود مهاجران می‌شود.

با گذشت سال‌ها بررسی‌های دقیقی صورت گرفته است. در خاورمیانه، مهم‌ترین مسئله این است که آیا در کشورهای مختلف شاهد کاهشِ اسلامِ تندرو خواهیم بود؟ شواهدی برای این وجود دارد.
عربستان سعودی، سرمایه‌گذار و صادرکنندۀ اصلی وهابیان افراطی و اسلام سلفی به سراسر جهان، آغاز به اقدامات کوچکی کرده است که به منظور گشایش فضا برای چنین جامعۀ سنت‌گرایی، گام‌های مهمی محسوب می‌شود. اکنون زنان اجازۀ رانندگی دارند، اولین سالن تئاتر در عربستان سعودی افتتاح شده است. در تونس، در حال حاضر ازدواج‌ میان مسلمانان و مسیحیان مجاز شده است. عبد الفتاح السیسی، رئیس جمهور مصر، به طور علنی از دانشمندان اسلامی و رهبران مذهبی خواسته است که اسلام معتدل‌تری را شکل دهند. آنها همچنان فرصت همراهی کردن دارند.

حتی ممکن است تحرکاتی را در ایران … شاهد باشیم … گرچه یک نیمه‌دموکراسی در ایران برقرار است، مذهب استقراریافته در ایران است که سیاست خارجی را تعیین می‌کند…

نگاه به سیاست‌ها و رویدادهای جهانی از لنزهای مذاهب مختلف، زوایای معناداری از وضعیت بشر در سال 2018 را به ما نشان می‌دهد؛ ما نگاه‌مان را از روی این لنزها برنمی‌داریم.

در سال 2018 دین کلیدی برای سیاست‌ خواهد بود

الحاد جدید در گفت‌وگو با علی شهبازی

دین‌آنلاین: الحاد جدید را توضیح دهید و درباره شکل‌گیری آن و شخصیت‌های مطرح این جریان توضیح دهید!
شهبازی: الحاد جدید وصف جریانی است که درواقع به بهانه یکی از فجایع تروریستی در آغاز قرن 21 یعنی انفجار برج‌های دوقلوی ساختمان تجارت جهانی خیل زود ورد زبان افتاد و در رسانه‌های عمومی مطرح شد. این جریان را می‌توان جریان علمی علیه دین و باورهای دینی دانست. وصف الحاد جدید درواقع در بازه زمانی تابستان و پاییز 2006 به دنبال نسبت‌های تلویزیونی و مطبوعاتی مهم‌ترین چهره‌های این جریان از سوی رسانه‌ها مطرح شد. مهم‌ترین چهره‌های این جریان عبارتند از: ریچارد داوکینز، سم هریس، دنیل دنت، کریستوفر هیچنز و…

دین‌آنلاین: چرا به این جریان الحاد جدید می‌گویند؟
شهبازی: به نظر می‌رسد که وصف «جدید» برای این جریان تااندازه‌ای وصف بامسمایی است؛ چراکه اگر به اندیشه‌های الحادی یا مهم‌ترین ملحدان کلاسیک توجه کنیم همت آنها عمدتاً معطوف به‌نقد براهین اثبات وجود خدا یا تشکیک درباره باورهای دینی مؤمنان بود و اگر رویکرد ایجابی در نفی خدا و باورهای دینی داشتند در داوری خود نسبت به جامعه دین‌داران از حیطه انصاف علمی خارج نمی‌شدند و به‌ندرت توهین و تمسخری را در این باب روا می‌داشتند. همچنین الحاد کلاسیک را می‌توان گفت تا اندازه زیادی بر فلسفه و الهیات استوار است. اما این جریان اولاً: بیش از آنکه بر فلسفه و الهیات استوار باشد صرفاً بر علم استوار است. علم تنها آغازگاه سخن آنهاست بلکه اگر درمحتوای کلامشان دقت کنیم نه بر علم و نظرهای علمی بلکه بر نوعی مکتب فکری و ایدئولوژی که می‌توان آن را علم‌باوری نامید تأکید دارند. درواقع از علم نوعی مابعدالطبیعه و جهان‌بینی می‌سازند و این یعنی فاصله‌گرفتن از علم و ضوابط اندیشه علمی. ثانیاً: این جریان و چهره‌های آن ضمن رویکرد ایجابی به نفی خدا و باورهای دینی و نامعقول دانستن باور به خدا چنین باورهایی را برای انسان‌ها و حیات انسانی خطرناک و زیان‌بار می‌دانند. بر همین پایه برخی از این چهره‌ها خواهان اقدام عملی برای برانداختن باورهای دینی و محدود کردن جامعه دین‌داران هستند.

ازاین‌رو می‌توان این جریان را نه جریان الحادی برای نفی خدا بلکه جریان توفنده دین‌ستیز نامید که در این دین‌ستیزی خود درواقع می‌توان آن را متناظر با جریان‌های بنیادگرایانه و تکفیری دینی دانست. لذا اگر کسی الحاد جدید را الحاد تکفیری (تکفیر مؤمنان)‌ یا الحاد بنیادگرایانه یا الحاد ایدئولوژیک یا افراطی بداند سخنی گزافه نگفته است.

دین‌آنلاین: مهم‌ترین باورها یا مبانی فکری این گروه چیست؟
شهبازی: برای پاسخ به این سؤال بهتر است به‌جای برشمردن دیدگاه‌ها و نظریه‌های آنها،‌ فرآیند پرداختن به دین و باورهای دینی را از سوی ملحدان مطمح نظر قرار دهیم. برخی از این ملحدان با همه‌فهم‌کردن دانش‌های تجربی ازجمله زیست‌شناسی،‌ فیزیک و عصب‌شناسی، علم را از حوزه یا حلقه‌های تخصصی دانشمندان به میان عوام آورده‌اند.
در مرحله بعد مدعای بنیادی را مطرح کردند که همه اندیشه‌های آنها به‌ویژه داوکینز و دنت بر آن استوار است و آن اینکه باور به خدا و دیگر باورهای دینی، باورهای علمی یا فرضیه‌های علمی هستند که تحلیل، تبیین یا نفی و اثبات آنها در صلاحیت دانشمندان علوم تجربی است. لذا این باورها را از حیطه باورهای الهیاتی و فلسفی صرف به حوزه باورهای علمی و طبیعی آوردند. ازاین‌روست که به‌عنوان نمونه دنیل دنت عنوان مهم‌ترین کتاب الحادی خود را “شکستن طلسم: دین به‌عنوان پدیده‌ای طبیعی” می‌نامد و تأکید عجیبی بر عنوان اصلی این کتاب دارد؛ زیرا به اعتقاد ایشان با تبدیل کردن دین به پدیده طبیعی، طلسم تابوی تحقیق در باورهای دینی را شکسته است. و هر کس که صلاحیت ورود به نظریه‌های علمی را داشته باشد می‌تواند در دین و باورهای دینی تحقیق کند و این حوزه دیگر در انحصار الهی‌دانان، فیلسوفان و عالمان ادیان نیست.

دین‌آنلاین: چه واکنش‌هایی در مقابل این جریان صورت گرفته است؟
شهبازی: می‌توان واکنش‌ها را به دودسته تقسیم کرد: واکنش از سوی ملحدان و واکنش از سوی معتقدان. برخی از ملحدان در مقابل سخنان، مصاحبه‌ها و نوشته‌های ملحدان جدید به‌شدت واکنش منفی نشان داده و سطح نوشته‌های علمی آنها را بسیار کم‌مایه ارزیابی کرده‌اند. ازجمله این منتقدان می‌توان به مایکل روس، اسکات أترن، تامس نیگل و… اشاره کرد که می‌گویند درواقع با خواندن آثار کسانی مثل داوکینز، هریس و هیچنز از اینکه خود را ملحد بنامیم شرمنده‌ایم.

دسته دوم از منتقدان این جریان فیلسوفان و الهی‌دانان برجسته‌ای هستند که از همان روزهای نخستین که آثار این چند ملحد جدید در اختیار خوانندگان قرار گرفت علیه نوشته‌ها و افکار آنها واکنش نشان دادند که از آن میان می‌توان به آلوین پلنتینگا، الیستر مک گراث، جی آنگل کورلت، جان إف هات و نظایر اینها اشاره کرد.

الحاد جدید در گفت‌وگو با علی شهبازی

دین‌آنلاین: الحاد جدید را توضیح دهید و درباره شکل‌گیری آن و شخصیت‌های مطرح این جریان توضیح دهید!
شهبازی: الحاد جدید وصف جریانی است که درواقع به بهانه یکی از فجایع تروریستی در آغاز قرن 21 یعنی انفجار برج‌های دوقلوی ساختمان تجارت جهانی خیل زود ورد زبان افتاد و در رسانه‌های عمومی مطرح شد. این جریان را می‌توان جریان علمی علیه دین و باورهای دینی دانست. وصف الحاد جدید درواقع در بازه زمانی تابستان و پاییز 2006 به دنبال نسبت‌های تلویزیونی و مطبوعاتی مهم‌ترین چهره‌های این جریان از سوی رسانه‌ها مطرح شد. مهم‌ترین چهره‌های این جریان عبارتند از: ریچارد داوکینز، سم هریس، دنیل دنت، کریستوفر هیچنز و…

دین‌آنلاین: چرا به این جریان الحاد جدید می‌گویند؟
شهبازی: به نظر می‌رسد که وصف «جدید» برای این جریان تااندازه‌ای وصف بامسمایی است؛ چراکه اگر به اندیشه‌های الحادی یا مهم‌ترین ملحدان کلاسیک توجه کنیم همت آنها عمدتاً معطوف به‌نقد براهین اثبات وجود خدا یا تشکیک درباره باورهای دینی مؤمنان بود و اگر رویکرد ایجابی در نفی خدا و باورهای دینی داشتند در داوری خود نسبت به جامعه دین‌داران از حیطه انصاف علمی خارج نمی‌شدند و به‌ندرت توهین و تمسخری را در این باب روا می‌داشتند. همچنین الحاد کلاسیک را می‌توان گفت تا اندازه زیادی بر فلسفه و الهیات استوار است. اما این جریان اولاً: بیش از آنکه بر فلسفه و الهیات استوار باشد صرفاً بر علم استوار است. علم تنها آغازگاه سخن آنهاست بلکه اگر درمحتوای کلامشان دقت کنیم نه بر علم و نظرهای علمی بلکه بر نوعی مکتب فکری و ایدئولوژی که می‌توان آن را علم‌باوری نامید تأکید دارند. درواقع از علم نوعی مابعدالطبیعه و جهان‌بینی می‌سازند و این یعنی فاصله‌گرفتن از علم و ضوابط اندیشه علمی. ثانیاً: این جریان و چهره‌های آن ضمن رویکرد ایجابی به نفی خدا و باورهای دینی و نامعقول دانستن باور به خدا چنین باورهایی را برای انسان‌ها و حیات انسانی خطرناک و زیان‌بار می‌دانند. بر همین پایه برخی از این چهره‌ها خواهان اقدام عملی برای برانداختن باورهای دینی و محدود کردن جامعه دین‌داران هستند.

ازاین‌رو می‌توان این جریان را نه جریان الحادی برای نفی خدا بلکه جریان توفنده دین‌ستیز نامید که در این دین‌ستیزی خود درواقع می‌توان آن را متناظر با جریان‌های بنیادگرایانه و تکفیری دینی دانست. لذا اگر کسی الحاد جدید را الحاد تکفیری (تکفیر مؤمنان)‌ یا الحاد بنیادگرایانه یا الحاد ایدئولوژیک یا افراطی بداند سخنی گزافه نگفته است.

دین‌آنلاین: مهم‌ترین باورها یا مبانی فکری این گروه چیست؟
شهبازی: برای پاسخ به این سؤال بهتر است به‌جای برشمردن دیدگاه‌ها و نظریه‌های آنها،‌ فرآیند پرداختن به دین و باورهای دینی را از سوی ملحدان مطمح نظر قرار دهیم. برخی از این ملحدان با همه‌فهم‌کردن دانش‌های تجربی ازجمله زیست‌شناسی،‌ فیزیک و عصب‌شناسی، علم را از حوزه یا حلقه‌های تخصصی دانشمندان به میان عوام آورده‌اند.
در مرحله بعد مدعای بنیادی را مطرح کردند که همه اندیشه‌های آنها به‌ویژه داوکینز و دنت بر آن استوار است و آن اینکه باور به خدا و دیگر باورهای دینی، باورهای علمی یا فرضیه‌های علمی هستند که تحلیل، تبیین یا نفی و اثبات آنها در صلاحیت دانشمندان علوم تجربی است. لذا این باورها را از حیطه باورهای الهیاتی و فلسفی صرف به حوزه باورهای علمی و طبیعی آوردند. ازاین‌روست که به‌عنوان نمونه دنیل دنت عنوان مهم‌ترین کتاب الحادی خود را “شکستن طلسم: دین به‌عنوان پدیده‌ای طبیعی” می‌نامد و تأکید عجیبی بر عنوان اصلی این کتاب دارد؛ زیرا به اعتقاد ایشان با تبدیل کردن دین به پدیده طبیعی، طلسم تابوی تحقیق در باورهای دینی را شکسته است. و هر کس که صلاحیت ورود به نظریه‌های علمی را داشته باشد می‌تواند در دین و باورهای دینی تحقیق کند و این حوزه دیگر در انحصار الهی‌دانان، فیلسوفان و عالمان ادیان نیست.

دین‌آنلاین: چه واکنش‌هایی در مقابل این جریان صورت گرفته است؟
شهبازی: می‌توان واکنش‌ها را به دودسته تقسیم کرد: واکنش از سوی ملحدان و واکنش از سوی معتقدان. برخی از ملحدان در مقابل سخنان، مصاحبه‌ها و نوشته‌های ملحدان جدید به‌شدت واکنش منفی نشان داده و سطح نوشته‌های علمی آنها را بسیار کم‌مایه ارزیابی کرده‌اند. ازجمله این منتقدان می‌توان به مایکل روس، اسکات أترن، تامس نیگل و… اشاره کرد که می‌گویند درواقع با خواندن آثار کسانی مثل داوکینز، هریس و هیچنز از اینکه خود را ملحد بنامیم شرمنده‌ایم.

دسته دوم از منتقدان این جریان فیلسوفان و الهی‌دانان برجسته‌ای هستند که از همان روزهای نخستین که آثار این چند ملحد جدید در اختیار خوانندگان قرار گرفت علیه نوشته‌ها و افکار آنها واکنش نشان دادند که از آن میان می‌توان به آلوین پلنتینگا، الیستر مک گراث، جی آنگل کورلت، جان إف هات و نظایر اینها اشاره کرد.

الحاد جدید در گفت‌وگو با علی شهبازی

مرکل: اسلام بنیان اجتماعی آلمان مدرن را شکل داده است

به گزارش دین‌آنلاین، پس از به قدرت رسیدن مجدد آنگلا مرکل در روز چهارشنبه 14 مارچ 2018 در آلمان، هورست زیهوفر به سمت وزیر کشور منصوب شد. هورست زیهوفر یکی از اعضای ارشد حزب اتحادیه سوسیال مسیحی در ایالت باواریا (بایرن) در جنوب آلمان است. او در نخستین اظهارات خود پس از انتصاب به این سمت گفته بود: «اسلام جایی در آلمان ندارد» و در عین حال تاکید کرده بود که «مسلمانانی که با ما زندگی می‌کنند، متعلق به آلمان هستند اما به این معنی نیست که ما باید سنت‌ها و رسوم خاص کشورمان را خارج از ملاحظات نابجا در نظر بگیریم.»

آنگلا مرکل در واکنش به اظهارات وزیر کشور آلمان، گفت: «مسیحیت و یهودیت در توسعۀ تاریخی آلمان مشارکت داشته‌اند، امروز کشور آلمان خانۀ بیش از چهار میلیون مسلمان است و اسلام نیز در ساختن بنیان اجتماعی آلمان مدرن نقش داشته است. سهم مسیحیت و یهودیت در شکل دادن به سرشت آلمان بسیار زیاد است اما چهار میلیون مسلمان در این کشور به مذهب خود عمل می‌کنند و این مسلمانان و دین آنها به آلمان تعلق دارند.»

احزاب چپ افراطی و سبز پیام آقای زیهوفر را محکوم کردند و ناتاشا کوهن از حزب سوسیال دموکرات گفت: «آنچه ما نیاز داریم سیاستمدارانی هستند که مردم را متحد کنند.»

از زمانی که کریستین وولف، رئیس جمهور پیشین آلمان، در یک سخنرانی در سال 2010 گفت: «اسلام به آلمان تعلق دارد»  این جمله تبدیل به یک عبارت سیاسی شد. خانم مرکل در سال 2015، زمانی که اضطراب ناشی از ورود پناه‌جویان از کشورهای اسلامی به آلمان، افزایش یافته بود، این جمله را چند بار تکرار کرد.

به گفتۀ مرکل، «مقامات آلمانی فقط می‌خواهند اسلام خلاف قانون اساسی رفتار نکند و من در گذشته بارها آشکارا اعلام کرده‌ام که تلاش‌ها باید در راستای ایجاد همزیستی صلح‌آمیز میان ادیان مختلف باشد.»

مرکل: اسلام بنیان اجتماعی آلمان مدرن را شکل داده است

به گزارش دین‌آنلاین، پس از به قدرت رسیدن مجدد آنگلا مرکل در روز چهارشنبه 14 مارچ 2018 در آلمان، هورست زیهوفر به سمت وزیر کشور منصوب شد. هورست زیهوفر یکی از اعضای ارشد حزب اتحادیه سوسیال مسیحی در ایالت باواریا (بایرن) در جنوب آلمان است. او در نخستین اظهارات خود پس از انتصاب به این سمت گفته بود: «اسلام جایی در آلمان ندارد» و در عین حال تاکید کرده بود که «مسلمانانی که با ما زندگی می‌کنند، متعلق به آلمان هستند اما به این معنی نیست که ما باید سنت‌ها و رسوم خاص کشورمان را خارج از ملاحظات نابجا در نظر بگیریم.»

آنگلا مرکل در واکنش به اظهارات وزیر کشور آلمان، گفت: «مسیحیت و یهودیت در توسعۀ تاریخی آلمان مشارکت داشته‌اند، امروز کشور آلمان خانۀ بیش از چهار میلیون مسلمان است و اسلام نیز در ساختن بنیان اجتماعی آلمان مدرن نقش داشته است. سهم مسیحیت و یهودیت در شکل دادن به سرشت آلمان بسیار زیاد است اما چهار میلیون مسلمان در این کشور به مذهب خود عمل می‌کنند و این مسلمانان و دین آنها به آلمان تعلق دارند.»

احزاب چپ افراطی و سبز پیام آقای زیهوفر را محکوم کردند و ناتاشا کوهن از حزب سوسیال دموکرات گفت: «آنچه ما نیاز داریم سیاستمدارانی هستند که مردم را متحد کنند.»

از زمانی که کریستین وولف، رئیس جمهور پیشین آلمان، در یک سخنرانی در سال 2010 گفت: «اسلام به آلمان تعلق دارد»  این جمله تبدیل به یک عبارت سیاسی شد. خانم مرکل در سال 2015، زمانی که اضطراب ناشی از ورود پناه‌جویان از کشورهای اسلامی به آلمان، افزایش یافته بود، این جمله را چند بار تکرار کرد.

به گفتۀ مرکل، «مقامات آلمانی فقط می‌خواهند اسلام خلاف قانون اساسی رفتار نکند و من در گذشته بارها آشکارا اعلام کرده‌ام که تلاش‌ها باید در راستای ایجاد همزیستی صلح‌آمیز میان ادیان مختلف باشد.»

مرکل: اسلام بنیان اجتماعی آلمان مدرن را شکل داده است

استیون هاوکینگ بی‌خدا بود؛ گفته‌های او دربارۀ خداوند، بهشت و مرگ

برای بیش از 50 سال، مرگ بخش مهمی از زندگی استیون هاوکینگ بود. پزشکان در سن 21 سالگی هاوکینگ بیماری لاعلاج ALS را در او تشخیص دادند، با این وجود او بیش از پنج دهه زندگی کرد و در سال 2011 به گاردین گفت: «مرگ برای من هرگز دور از ذهن نبوده است، من 49 سال است با چشم‌انداز مرگ زودهنگام زندگی می‌کنم. من از مرگ نمی‌ترسم، اما برای مردن عجله ندارم، کارهای زیادی است که باید قبل از مرگ انجام دهم.» در اینجا به بعضی افکار جالب هاوکینگ دربارۀ مرگ، زندگی بعد از مرگ و خدا اشاره می کنیم.

هاوکینگ به بهشت اعتقاد نداشت
هاوکینگ درمورد آنچه پس از مرگ برای مغز و بدن اتفاق می‌افتد یک دیدگاه عملگرا داشت. او به گاردین گفت: «من مغز را مانند یک کامپیوتر در نظر می‌گیرم که وقتی اجزاء آن نتوانند کار کنند متوقف می‌شود و برای یک کامپیوترِ از کار افتاده هیچ بهشت و زندگی پس از مرگی وجود ندارد؛ اینها داستا‌نهای پریان است برای افرادی که از تاریکی می‌ترسند.»

هاوکینگ به یک خدای غیرشخصی اعتقاد داشت نه به یک خدای خالق
هاوکینگ در کتاب «تاریخچه زمان» دربارۀ خداوند می‌نویسد که اگر ما بتوانیم فرضیه‌های لازم برای توضیح هر پدیده و مادۀ موجود در هستی را کشف کنیم – یعنی بتوانیم یک توضیح انسانی برای اینکه چگونه جهان کار می‌کند بیابیم –  می‌توانیم «ذهن خدا» را بخوانیم.

اما در نوشته‌ها و مصاحبه‌های بعدی‌اش مثل «طرح بزرگ» در سال 2010، که با همکاری لئونارد ملودینوف نوشت، هاوکینگ تصریح کرد که او به خالقِ جهان در معنای سنتی آن نظر ندارد.
او در طرح بزرگ نوشت: «آفرینشِ آنی دلیل وجودِ هستی به جای نیستی است، چرا جهان هست؟ چرا ما هستیم؟ ضرورتی ندارد که خداوند صفحۀ آبی را لمس کند تا جهان به حرکت درآید.» پس از انتشار کتاب «طرح بزرگ» هاوکینگ به روزنامه تایم گفت: «به کاربردن زبان در مورد خداوند، بسیار استعاری‌تر از زبان تحت‌اللفظی است.خداوند اسمی است که مردم برای بیان دلیل بودنِ ما در اینجا به کار می‌برند اما من فکر می‌کنم که دلیلش قوانین فیزیک است نه کسی که بتوان با او رابطۀ فردی برقرار کرد. یک نوع خدای غیرشخصی – غیرمتشخص یا فراشخصی، وحدت وجود – وجود دارد.»

هاوکینگ خود را یک بی‌خدا (آتئیست) می‌دانست
هاوکینگ در مصاحبه اش با مجلۀ اسپانیایی «اِل موندو» درمورد تفکرش دربارۀ خدا گفته بود: «قبل از اینکه علم را بفهمیم طبیعی بود که باور داشته باشیم خداوند جهان را ساخته است. اما اکنون علم تفسیرهای قانع‌کننده‌تری ارائه می‌دهد. منظور من از اینکه می‌گویم ما می‌توانیم ذهن خدا را بخوانیم این است که اگر خدایی وجود داشت ما هر چیزی را که خدا می‌توانست بداند، می‌دانستیم؛ اما خدایی وجود ندارد. من یک بی‌خدا هستم..»

هاوکینگ می‌گوید هنوز جهان معنایی دارد
به گفتۀ نیویورک تایمز گرچه هاوکینگ مفهوم متعارف خالق را رد کرد اما او به طور بنیادی معتقد بود که جهان و زندگی معنا دارد. هاوکینگ در مورد معنای زندگی گفت: «به یاد داشته باشید که نگاه‌تان به بالا، رو به ستارگان باشد نه به سمت پایین و به پاهایتان. تلاش کنید چیزی را که می‌بینید بفهمید و از چیزی که باعث به وجود آمدن جهان می‌شود شگفت‌زده شوید. کنجکاو باشید؛ هرچند ممکن است زندگی دشوار به نظر بیاید، اما همیشه چیزی هست که شما می‌توانید آن را انجام دهید و در آن موفق باشید.»

استیون هاوکینگ بی‌خدا بود؛ گفته‌های او دربارۀ خداوند، بهشت و مرگ

برای بیش از 50 سال، مرگ بخش مهمی از زندگی استیون هاوکینگ بود. پزشکان در سن 21 سالگی هاوکینگ بیماری لاعلاج ALS را در او تشخیص دادند، با این وجود او بیش از پنج دهه زندگی کرد و در سال 2011 به گاردین گفت: «مرگ برای من هرگز دور از ذهن نبوده است، من 49 سال است با چشم‌انداز مرگ زودهنگام زندگی می‌کنم. من از مرگ نمی‌ترسم، اما برای مردن عجله ندارم، کارهای زیادی است که باید قبل از مرگ انجام دهم.» در اینجا به بعضی افکار جالب هاوکینگ دربارۀ مرگ، زندگی بعد از مرگ و خدا اشاره می کنیم.

هاوکینگ به بهشت اعتقاد نداشت
هاوکینگ درمورد آنچه پس از مرگ برای مغز و بدن اتفاق می‌افتد یک دیدگاه عملگرا داشت. او به گاردین گفت: «من مغز را مانند یک کامپیوتر در نظر می‌گیرم که وقتی اجزاء آن نتوانند کار کنند متوقف می‌شود و برای یک کامپیوترِ از کار افتاده هیچ بهشت و زندگی پس از مرگی وجود ندارد؛ اینها داستا‌نهای پریان است برای افرادی که از تاریکی می‌ترسند.»

هاوکینگ به یک خدای غیرشخصی اعتقاد داشت نه به یک خدای خالق
هاوکینگ در کتاب «تاریخچه زمان» دربارۀ خداوند می‌نویسد که اگر ما بتوانیم فرضیه‌های لازم برای توضیح هر پدیده و مادۀ موجود در هستی را کشف کنیم – یعنی بتوانیم یک توضیح انسانی برای اینکه چگونه جهان کار می‌کند بیابیم –  می‌توانیم «ذهن خدا» را بخوانیم.

اما در نوشته‌ها و مصاحبه‌های بعدی‌اش مثل «طرح بزرگ» در سال 2010، که با همکاری لئونارد ملودینوف نوشت، هاوکینگ تصریح کرد که او به خالقِ جهان در معنای سنتی آن نظر ندارد.
او در طرح بزرگ نوشت: «آفرینشِ آنی دلیل وجودِ هستی به جای نیستی است، چرا جهان هست؟ چرا ما هستیم؟ ضرورتی ندارد که خداوند صفحۀ آبی را لمس کند تا جهان به حرکت درآید.» پس از انتشار کتاب «طرح بزرگ» هاوکینگ به روزنامه تایم گفت: «به کاربردن زبان در مورد خداوند، بسیار استعاری‌تر از زبان تحت‌اللفظی است.خداوند اسمی است که مردم برای بیان دلیل بودنِ ما در اینجا به کار می‌برند اما من فکر می‌کنم که دلیلش قوانین فیزیک است نه کسی که بتوان با او رابطۀ فردی برقرار کرد. یک نوع خدای غیرشخصی – غیرمتشخص یا فراشخصی، وحدت وجود – وجود دارد.»

هاوکینگ خود را یک بی‌خدا (آتئیست) می‌دانست
هاوکینگ در مصاحبه اش با مجلۀ اسپانیایی «اِل موندو» درمورد تفکرش دربارۀ خدا گفته بود: «قبل از اینکه علم را بفهمیم طبیعی بود که باور داشته باشیم خداوند جهان را ساخته است. اما اکنون علم تفسیرهای قانع‌کننده‌تری ارائه می‌دهد. منظور من از اینکه می‌گویم ما می‌توانیم ذهن خدا را بخوانیم این است که اگر خدایی وجود داشت ما هر چیزی را که خدا می‌توانست بداند، می‌دانستیم؛ اما خدایی وجود ندارد. من یک بی‌خدا هستم..»

هاوکینگ می‌گوید هنوز جهان معنایی دارد
به گفتۀ نیویورک تایمز گرچه هاوکینگ مفهوم متعارف خالق را رد کرد اما او به طور بنیادی معتقد بود که جهان و زندگی معنا دارد. هاوکینگ در مورد معنای زندگی گفت: «به یاد داشته باشید که نگاه‌تان به بالا، رو به ستارگان باشد نه به سمت پایین و به پاهایتان. تلاش کنید چیزی را که می‌بینید بفهمید و از چیزی که باعث به وجود آمدن جهان می‌شود شگفت‌زده شوید. کنجکاو باشید؛ هرچند ممکن است زندگی دشوار به نظر بیاید، اما همیشه چیزی هست که شما می‌توانید آن را انجام دهید و در آن موفق باشید.»

استیون هاوکینگ بی‌خدا بود؛ گفته‌های او دربارۀ خداوند، بهشت و مرگ

اولویت‌یابی سیاست رسانه‌ای مد لباس مبتنی بر …
صنعت مد لباس به عنوان یکی از صنایع فرهنگی فراگیر و سودآور جهان امروز، ماهیت پیچیده‌ای دارد که هر‌گونه سیاست‌گذاری در قبال آن ناگزیر از مطالعه نظام‌‌مند ساز‌و‌کار‌آن در جامعه است. در این پژوهش نظر به نقش جدی رسانه‌ها در شکل‌دهی به فرهنگ و سبک زندگی، سیاست رسانه‌ای مد لباس مبتنی بر مسئله‌شناسی چرخه مد لباس در جامعه ایران و همچنین مطالعه وضعیت موجود سیاست‌های این حوزه (پیشینه سیاستی)، مورد توجه قرار گرفته است. مطالعه چرخه مد با بهره‌گیری از روش مصاحبه عمیق و مطالعات اسنادی و تحلیل داده‌ها با روش تحلیل مضمون، ما را به هشت مسئله محوری همچون «مشکلات معرفتی و سردرگمی شناختی در حوزه مد اسلامی ـ ایرانی»، «عدم وجود اقتصاد سیاسی مد لباس اسلامی ایرانی»، «دیده نشدن و عدم ظهور جدی الگوهای لباس بومی» و … رساند؛ مسائلی که در ارتباط جدی با کلان مسئله «نبود برندهای جریان‌ساز بومی اسلامی ـ ایرانی در حوزه مد لباس» قرار دارند. در نهایت بر اساس این هشت مسئله، هشت اولویت سیاست رسانه‌ای و 38 توصیه سیاستی متناظر با آن ارائه شد. از جمله این اولویت‌ها می‌توان به «کمک به رفع مشکلات معرفتی و مهارتی حوزه مد لباس»، «کمک به شکل‌گیری اقتصاد سیاسی مد لباس» و «کمک به دیده شدن هر چه بیشتر الگوهای بومی مد لباس در زندگی روزمره مردم» اشاره نمود.
 
 

اولویت‌یابی سیاست رسانه‌ای مد لباس مبتنی بر …

صنعت مد لباس به عنوان یکی از صنایع فرهنگی فراگیر و سودآور جهان امروز، ماهیت پیچیده‌ای دارد که هر‌گونه سیاست‌گذاری در قبال آن ناگزیر از مطالعه نظام‌‌مند ساز‌و‌کار‌آن در جامعه است. در این پژوهش نظر به نقش جدی رسانه‌ها در شکل‌دهی به فرهنگ و سبک زندگی، سیاست رسانه‌ای مد لباس مبتنی بر مسئله‌شناسی چرخه مد لباس در جامعه ایران و همچنین مطالعه وضعیت موجود سیاست‌های این حوزه (پیشینه سیاستی)، مورد توجه قرار گرفته است. مطالعه چرخه مد با بهره‌گیری از روش مصاحبه عمیق و مطالعات اسنادی و تحلیل داده‌ها با روش تحلیل مضمون، ما را به هشت مسئله محوری همچون «مشکلات معرفتی و سردرگمی شناختی در حوزه مد اسلامی ـ ایرانی»، «عدم وجود اقتصاد سیاسی مد لباس اسلامی ایرانی»، «دیده نشدن و عدم ظهور جدی الگوهای لباس بومی» و … رساند؛ مسائلی که در ارتباط جدی با کلان مسئله «نبود برندهای جریان‌ساز بومی اسلامی ـ ایرانی در حوزه مد لباس» قرار دارند. در نهایت بر اساس این هشت مسئله، هشت اولویت سیاست رسانه‌ای و 38 توصیه سیاستی متناظر با آن ارائه شد. از جمله این اولویت‌ها می‌توان به «کمک به رفع مشکلات معرفتی و مهارتی حوزه مد لباس»، «کمک به شکل‌گیری اقتصاد سیاسی مد لباس» و «کمک به دیده شدن هر چه بیشتر الگوهای بومی مد لباس در زندگی روزمره مردم» اشاره نمود.
 
 
اولویت‌یابی سیاست رسانه‌ای مد لباس مبتنی بر …

آرامگاه حوا در جدّه، افسانه یا واقعیت؟

به گزارش دین‌آنلاین به نقل از عرب‌نیوز، این گورستان در محلۀ عماریه در مرکز شهر جدّه واقع شده است. بر اساس گفته‌های ساکنان سالخوردۀ این محله، عمر این گورستان به هزاران سال می‌رسد، امّا محمد یوسف طرابولسی (Trabulsi)، کتابی دربارۀ تاریخِ جدّه نوشته است و در آن شرح می‌دهد که تمام منابع تاریخی با حضور حوا در مرحله‌ای از گذشتۀ بسیار کهن، در این بخش از جهان، مطابقت دارند. در هر حال، این گورستان بی‌شک باستانی است و شماری از مورخان و سیّاحان معتقدند عمر این گورستان به قرن نهم هجری قمری بازمی‌گردد.

پروفسور عدنان الهرتی، استاد تاریخ تمدن در دانشگاه اُمُ القری شهر مکّه می‌گوید فرضیۀ علمی دربارۀ وجود مقبرۀ حوا در جّده فرضیه‌ای خنثی و بی‌طرف است. الهرتی می‌گوید: «ابن جبیر، جغرافی‌دان و سیّاحِ عرب در قرن ششم هجری قمری، می‌نویسد که در طول سفرش به جدّه، یک گنبد قدیمی دیده است که خانۀ حوا است. ابن بطوطه، سیّاح عرب دیگری نیز در قرن هفتم هجری قمری به وجود قبّۀ حوا در شهر جدّه اشاره می‌کند. منابع علمی تأیید می‌کنند که محل سکونت آدم و حوا در مکّه بوده است اما شواهدی مبنی بر اینکه حوا در جدّه دفن شده است وجود ندارد.»

محمد المکّی در کتاب «تاریخ صحیح مکّه و خانۀ مقدس خدا» می‌نویسد که گورستان حوا در طول فصل حج باعث جذب بازدیدکنندگان زیادی می‌شد. زائران پس از انجام تشریفات حج به آنجا می‌رفتند و توسط کلاهبردارانی که مقداری از خاک گورستان را به آنها می‌فروختند استثمار می‌شدند و بعد به خانه باز می‌گشتند.

با وجود این داستان‌ها، برخی از مورخان در مورد وجود مقبرۀ حوا در این گورستان شک دارند، محمد صَدیق دیاب، نویسندۀ معاصر سعودی در کتاب «جدّه: تاریخ و زندگی اجتماعی» می‌نویسد: «شواهد کافی برای اثبات وجود مقبرۀ حوا در این گورستان وجود ندارد و به نظر من این فقط یک افسانه است.»

داستان قدیمی دیگری می‌گوید در گورستان سه گنبد بر روی یکی از مقبره‌های بزرگ ساخته شده بود و این مقبره متعلق به حوا بود. اما اکنون هیچ گنبدی در گورستان وجود ندارد، همۀ گورها شبیه یکدیگر هستند و هیچ اثری از وجود مقبره نیست.

آرامگاه حوا در جدّه، افسانه یا واقعیت؟

به گزارش دین‌آنلاین به نقل از عرب‌نیوز، این گورستان در محلۀ عماریه در مرکز شهر جدّه واقع شده است. بر اساس گفته‌های ساکنان سالخوردۀ این محله، عمر این گورستان به هزاران سال می‌رسد، امّا محمد یوسف طرابولسی (Trabulsi)، کتابی دربارۀ تاریخِ جدّه نوشته است و در آن شرح می‌دهد که تمام منابع تاریخی با حضور حوا در مرحله‌ای از گذشتۀ بسیار کهن، در این بخش از جهان، مطابقت دارند. در هر حال، این گورستان بی‌شک باستانی است و شماری از مورخان و سیّاحان معتقدند عمر این گورستان به قرن نهم هجری قمری بازمی‌گردد.

پروفسور عدنان الهرتی، استاد تاریخ تمدن در دانشگاه اُمُ القری شهر مکّه می‌گوید فرضیۀ علمی دربارۀ وجود مقبرۀ حوا در جّده فرضیه‌ای خنثی و بی‌طرف است. الهرتی می‌گوید: «ابن جبیر، جغرافی‌دان و سیّاحِ عرب در قرن ششم هجری قمری، می‌نویسد که در طول سفرش به جدّه، یک گنبد قدیمی دیده است که خانۀ حوا است. ابن بطوطه، سیّاح عرب دیگری نیز در قرن هفتم هجری قمری به وجود قبّۀ حوا در شهر جدّه اشاره می‌کند. منابع علمی تأیید می‌کنند که محل سکونت آدم و حوا در مکّه بوده است اما شواهدی مبنی بر اینکه حوا در جدّه دفن شده است وجود ندارد.»

محمد المکّی در کتاب «تاریخ صحیح مکّه و خانۀ مقدس خدا» می‌نویسد که گورستان حوا در طول فصل حج باعث جذب بازدیدکنندگان زیادی می‌شد. زائران پس از انجام تشریفات حج به آنجا می‌رفتند و توسط کلاهبردارانی که مقداری از خاک گورستان را به آنها می‌فروختند استثمار می‌شدند و بعد به خانه باز می‌گشتند.

با وجود این داستان‌ها، برخی از مورخان در مورد وجود مقبرۀ حوا در این گورستان شک دارند، محمد صَدیق دیاب، نویسندۀ معاصر سعودی در کتاب «جدّه: تاریخ و زندگی اجتماعی» می‌نویسد: «شواهد کافی برای اثبات وجود مقبرۀ حوا در این گورستان وجود ندارد و به نظر من این فقط یک افسانه است.»

داستان قدیمی دیگری می‌گوید در گورستان سه گنبد بر روی یکی از مقبره‌های بزرگ ساخته شده بود و این مقبره متعلق به حوا بود. اما اکنون هیچ گنبدی در گورستان وجود ندارد، همۀ گورها شبیه یکدیگر هستند و هیچ اثری از وجود مقبره نیست.

آرامگاه حوا در جدّه، افسانه یا واقعیت؟

جریمه پلیس به‌خاطر برخوردش با حجاب، در امریکا

یک زن مسلمان که با همکلاسی‌های خود درگیر شده بود برای شکایت به نزد پلیس رفته بود و پلیس برای تشکیل پرونده از او خواسته بود تا حجابش را بردارد که وی امتناع کرده بود، سپس او را به یک اتاق خصوصی هدایت کردند و آنجا یک افسر از او عکس گرفت در حالی که او حجابی نداشت.

مشکل اصلی وقتی بود که وی برای پیگیری به دفتر مرکزی پلیس در بروکلین رفت و پلیس به وی گفت قادر نیست حساسیت های مذهبی وی را رعایت کند، زیرا جای دوربین عکاسی ثابت است و افسر زنی نیز در اختیار نیست.

این زن مسلمان می‌گوید به مدت بیست دقیقه ناچار بوده است که حجاب اسلامی خود را کنار بگذارد که این شرایط برای وی بسیار دشوار بوده است.

در سال ۲۰۱۵ پلیس امریکا ملزم شد حساسیت‌های مذهبی افراد را در امور اداری رعایت کند. بر اساس قوانین جدید پلیس موظف است به افرادی که دستگیر کرده است بگوید که برای گرفتن عکس پرسنلی می‌توانند از حق انتخاب برخوردار باشند. افراد میتوانند از پلیس بخواهند که عکاس هم‌جنس آنها باشد، اما باید حجابشان را بردارند.

وکیل دو زن دیگر می‌گوید این دو پرونده به سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ مربوط است. در یکی از پرونده‌ها شاکی ادعا کرده است از وی در حالی که به دلیل ضربه همسایه بیهوش بوده است، بدون حجاب عکس گرفته شده است.

جریمه پلیس به‌خاطر برخوردش با حجاب، در امریکا

یک زن مسلمان که با همکلاسی‌های خود درگیر شده بود برای شکایت به نزد پلیس رفته بود و پلیس برای تشکیل پرونده از او خواسته بود تا حجابش را بردارد که وی امتناع کرده بود، سپس او را به یک اتاق خصوصی هدایت کردند و آنجا یک افسر از او عکس گرفت در حالی که او حجابی نداشت.

مشکل اصلی وقتی بود که وی برای پیگیری به دفتر مرکزی پلیس در بروکلین رفت و پلیس به وی گفت قادر نیست حساسیت های مذهبی وی را رعایت کند، زیرا جای دوربین عکاسی ثابت است و افسر زنی نیز در اختیار نیست.

این زن مسلمان می‌گوید به مدت بیست دقیقه ناچار بوده است که حجاب اسلامی خود را کنار بگذارد که این شرایط برای وی بسیار دشوار بوده است.

در سال ۲۰۱۵ پلیس امریکا ملزم شد حساسیت‌های مذهبی افراد را در امور اداری رعایت کند. بر اساس قوانین جدید پلیس موظف است به افرادی که دستگیر کرده است بگوید که برای گرفتن عکس پرسنلی می‌توانند از حق انتخاب برخوردار باشند. افراد میتوانند از پلیس بخواهند که عکاس هم‌جنس آنها باشد، اما باید حجابشان را بردارند.

وکیل دو زن دیگر می‌گوید این دو پرونده به سال ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ مربوط است. در یکی از پرونده‌ها شاکی ادعا کرده است از وی در حالی که به دلیل ضربه همسایه بیهوش بوده است، بدون حجاب عکس گرفته شده است.

جریمه پلیس به‌خاطر برخوردش با حجاب، در امریکا